دنیزدنیز، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

دنیز دریای عشق ما

دختر زیبای من بزودی ده ساله میشه

دنیز و سفر خرداد 92

 11 خرداد همراه مامانی و بابایی رفتیم خلخال  خونه اقا جونم (اقاجونم یه خونه اونجا ساخته  و تابستونا همراه مامانی میرن اونجا می مونن اخه خیلی باصفا و خوش اب و هواس)منم خیلی اونجا رو دوست دارم اخه هر کاری دلم میخاست میکردم و مامانی هم همش منو میبرد تو باغ و میگردوند و همش ازم عکس میگرفت  من تو این عکسا 10 ماه 15 روزه هستم و مامانم میگه خیلی شیطون شدم .. هر کی هر چی بخوره من با صدای بلند بهش میگم به به که یعنی به منم بده سرمو  یه وری خم میکنم رو شونه هام یعنی دارم خجالت میکشم صدای وز وز زنیور رو یاد گرفتم  برای اولین بار 25خرداد گفتم ماما و مامانم کلی ذوق کرد که بالاخره یاد گرفتم صداش کنم راستی توی مسافر...
27 خرداد 1392

عکسهایی از ده ماهگی دنیز

دخترکم هر روز ناز تر و شیرین تر میشه هر روز که میگذره بیشتر عاشقت میشم عاشق نگاه کردنت عاشق شیطنتهات عاشق خنده هات اواخر ده ماهگی سومین دندون پایینی رو هم در اوردی  به به و جی جی هم بلدی بگی  بعضی روزا  زنگ میزنم به خاله جونا و  تلفن رو میزارم رو ایفون و شما باهاشون حرف میزنی یعنی اونا هر چی میگن شما این ور میگی بابا دددد جیزززززززززز و یه سری صدا با دهنت تولید میکنی و اونا هم پشت تلفن کلی به کارات میخندن و تو هم این ور غش میکنی از خنده قربون دخملک شیطون بلا بشم من تو این عکس اماده شده بودی که به مناسبت سالگرد ازدواج مامان و بابا بریم رستوران     دنیز و پارمین  جون (دختر خاله نازنین&...
10 خرداد 1392
1